ستاره ناگـــُفته های رهــــا
نویسنده : raha - ساعت 21:50 روز سه شنبه 3 مرداد 1391برچسب:,

یه شب خوب تو آسمون ، یه ستاره ی چشمک زنون

خندید و گفت : کنارتم تا آخرش ، تا پای جون

ستاره ی قشنگی بود ، آروم و ناز و مهربون

ستاره شد عشق من و منم شدم عاشق اون

اما زیاد طول نکشید عشق من و ستاره جون

ماه اومد و ستاره رو دزدید و برد نامهربون

ستاره رفت و من شدم بی هم زبون

حالا شبا به یاد اون چشم می دوزم به آسمون

دلم میخواد داد بزنم ... این بود قول و قرارمون ؟



نظرات شما عزیزان:

میثم
ساعت22:03---3 مرداد 1391
سلام وب خوبی داری.یه سر پیش منم بیا.اگه با تبادل لینک موافقی خبرکن مارو

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: